زن رمال دستگیر شد
به گزارش «جامجم»، هفته گذشته زن جوانی نزد نگهبان یکی از پارکهای غرب تهران رفت و از وی برای دستگیری زن رمالی کمک خواست.
این زن به نگهبان پارک گفت: پس از مشاجره با مادرم به پارک آمدم و روی یکی از نیمکتها نشسته بودم که با صدای زن کولی که میگفت از آینده و خوشبختی آدمها خبر دارد و فقط در قبال آن، 5000 تومان دریافت میکند، به خود آمدم.
زن جوان ادامه داد: با دیدن زن کولی که اسپند دود میکرد، از او خواستم نزدم بیاید. او به محض این که کنارم نشست، گفت: سختی بسیاری تحمل کردهای و غمی بزرگ در زندگیات دیده میشود.
با شنیدن حرفهای او، 5000 تومان به او پرداخت کردم و از او خواستم از آینده و زندگیام بگوید.
زن رمال ابتدا دستم را گرفت و با نگاه کردن به کف آن بیان کرد که خطوط آن پیوسته شده و مرگ پدرم در راه است.
وی افزود: با شنیدن حرفهای وی شوکه شدم و خواستم کاری کند و با جادویی، این حادثه از زندگیام دور شود که قبول کرد و 10 هزار تومان دیگر از من گرفت و خواست تا کمی از نیمکت فاصله بگیرم و دستانم را روی چشمانم بگذارم که پذیرفتم، اما پس از گذشت دقایقی، دیگر صدای زن رمال را نشنیدم. چشمانم را که باز کردم، خبری از کیفم و زن رمال نبود.
به این ترتیب، وی به همراه نگهبان پارک و دوستانش به جستجوی زن رمال پرداختند که بینتیجه بود، تا این که با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفتند و ماجرا را اطلاع دادند.
با اعزام ماموران انتظامی تهران به محل حادثه، ماموران به تحقیق از شاکی پرداختند و با به دست آوردن مشخصات زن کولی به جستجو برای یافتن او ادامه دادند تا این که چند روز قبل، زنی با مرکز پلیس تماس گرفت و عنوان کرد در یکی از پارکهای تهران در دام یک رمال سارق افتاده است.
زنان در دام کولی رمال
ماموران با اعزام به این محل و تحقیق از شاکی پی بردند که سارق فراری همان متهم تحت تعقیب پلیس است. ماموران که گمان میبردند زن رمال هنوز از پارک خارج نشده است، به جستجوی او پرداختند تا این که زن سارق را در حالی که قصد داشت از زن دیگری سرقت کند، شناسایی و دستگیر کردند.
با انتقال زن رمال به مرکز پلیس تهران، وی مورد بازجویی قرار گرفت و اظهارات متناقضی مطرح کرد، اما بالاخره در مواجهه حضوری با 2 زن مالباخته، به دهها فقره سرقت از زنان و دختران جوان در بوستانها اعتراف کرد.
پیشگویی؛ بهانهای برای سرقت
زن رمال متهم پرونده در اظهاراتش به پلیس گفت: از چند ماه پیش، با دود کردن اسپند برای مردم به بهانه خبر دادن از آینده و فروش نسخه خوشبختی زندگی زنان و دختران جوان در پارکهای مختلف تهران پرسه میزدم و افرادی را که روی نیمکتهای پارک مدت طولانی مینشستند، شناسایی میکردم، بعد به آنها نزدیک میشدم و ادعا میکردم که از مشکل مهم زندگی آنها اطلاع دارم و میتوانم آینده آنها را پیشگویی کنم. اعتماد آنها را جلب میکردم و پس از آن که آنها به درخواست من، چشم خود را میبستند، اموالشان را سرقت میکردم و متواری میشدم.
متهم ادامه داد: پس از برداشتن پول، چک، ساعت و طلاجات و مدارک شناسایی مالباختهها، کیفهایشان را روز بعد به همان پارک میبردم و در یکی از سطلهای زباله میانداختم.
بنا بر این گزارش، متهم پرونده با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد.